با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Eloquent

ˈeləkwənt ˈeləkwənt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
فصیح، شیوا، سخنور، سخن‌آرا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- Which one is more eloquent, Sa'di or Hafez?
- کدام شیواترند - سعدی یا حافظ؟
- His clothing was an eloquent expression of his poverty.
- لباس‌هایش نشان گویای فقر او بود.
- his eloquent sigh upon seeing his lover
- آه گویای او هنگام دیدن معشوق
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد eloquent

  1. adjective having a skillful way with words
    Synonyms: affecting, ardent, articulate, expressive, facund, fervent, fervid, fluent, forceful, glib, grandiloquent, graphic, impassioned, impressive, indicative, magniloquent, meaningful, moving, outspoken, passionate, persuasive, poignant, potent, powerful, revealing, rhetorical, sententious, significant, silver-tongued, smooth-spoken, stirring, suggestive, telling, touching, vivid, vocal, voluble, well-expressed
    Antonyms: dull, inarticulate

ارجاع به لغت eloquent

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «eloquent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/eloquent

لغات نزدیک eloquent

پیشنهاد بهبود معانی