گذشتهی ساده:
revealedشکل سوم:
revealedسومشخص مفرد:
revealsصفت تفضیلی:
more revealingصفت عالی:
most revealingافشاگرانه، آشکارکننده، فاشکننده، نمایانگر، بیانگر
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
The revealing information allowed us to know the truth.
اطلاعات افشاگرانه موجب اطلاع ما از حقیقت شد.
The revealing statements he made during the interview shocked everyone.
اظهارات افشاگرانهی او در مصاحبه همه را شوکه کرد.
a revealing confession
اعتراف افشاگرانه
(لباس) لختی، بدننما، باز
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She wore a revealing dress that showed off her curves.
لباسی باز که برجستگیهای بدنش را نشان میداد، پوشید.
a revealing top
تاپ بدننما
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «revealing» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/revealing