گویا، آشکارساز، نمایانگر، مشخص، واضح، آشکار
The telltale smell of cigarette smoke showed that somebody had recently been in the room.
بوی مشخص سیگار نشان میداد اخیراً کسی در اتاق بوده است.
the telltale signs of exhaustion
نشانههای آشکار خستگی
نشان، نشانه، گواه، علامت، دلالت
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «telltale» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/telltale