آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Vocal

ˈvoʊkl ˈvəʊkl

معنی vocal | جمله با vocal

noun adjective C1

صدا، صوتی، خواندنی، آوازی، ویژه خواندن، دهن‌دریده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

vocal cords

تارهای صوتی

vocal disfunctions due to throat infection

اختلالات آوایی در اثر عفونت گلو

نمونه‌جمله‌های بیشتر

silent and vocal prayers

دعاهای همراه با سکوت و دعاهای با صدای بلند

by gestures or vocal communication

از طریق اشاره یا با ارتباط شفاهی

vocal music

موسیقی غنایی

The forest was vocal with the songs of birds.

آوای پرندگان در جنگل طنین‌افکن شده بود.

The students were vocal in their demands.

دانشجویان خواسته‌های خود را به‌صراحت اعلام کردند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد vocal

  1. adjective spoken
    Synonyms:
    said verbal oral voiced expressed uttered pronounced articulated vocalized intonated modulated put into words vocalic phonic phonetic sonant viva voce singing sung lyric choral operatic articulate vowel
    Antonyms:

ارجاع به لغت vocal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «vocal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/vocal

لغات نزدیک vocal

پیشنهاد بهبود معانی