امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Voiced

vɔɪst vɔɪst
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    voices
  • وجه وصفی حال:

    voicing

معنی‌ها و نمونه‌جمله

adjective
(انسان و غیره) دارای صدا، ناطق

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
adjective
(در ترکیب) صدا
- loud-voiced
- دارای صدای بلند
adjective
بیان شده از راه سخن، گفتاری، سخنی
adjective
(برخی حرفه‌ای بی‌صدا مانند M و B و Z) واکبر، آوایی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد voiced

  1. adjective Produced by the voice
    Synonyms:
    sonant oral vocal spoken articulate uttered sounded soft
    Antonyms:
    unvoiced
  1. verb Utter with vibrating vocal chords
    Synonyms:
    sounded vocalized uttered declared talked verbalized told stated wished conveyed voted said expressed vented spoken communicated cried pronounced proclaimed articulated phrased asserted divulged announced aired

ارجاع به لغت voiced

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «voiced» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/voiced

لغات نزدیک voiced

پیشنهاد بهبود معانی