گنگ، بیصدا
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
A throat operations left him voiceless.
عمل جراحی گلو موجب شد لال بشود.
voiceless with fear
ساکت از شدت ترس
a voiceless wish
آرزوی ذکرنشده
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «voiceless» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/voiceless