صفت تفضیلی:
more phoneticصفت عالی:
most phoneticزبانشناسی آوایی
She used a phonetic alphabet to help her learn how to pronounce words correctly.
او از یک الفبای آوایی برای کمک به یادگیری نحوه تلفظ صحیح کلمات استفاده کرد.
The teacher emphasized the importance of using phonetic cues to decode unfamiliar words.
معلم بر اهمیت استفاده از نشانههای آوایی برای رمزگشایی کلمات ناآشنا تأکید کرد.
زبانشناسی آواشناختی، (مربوط به) آواشناسی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Learning phonetic symbols can help improve pronunciation.
یادگیری نمادهای آوایی می تواند به بهبود تلفظ کمک کند.
The phonetic alphabet is used to represent speech sounds in a standardized way.
الفبای آوایی برای نمایش صداهای گفتاری به روشی استاندارد استفاده می شود.
زبانشناسی (مربوط به) آوانگاری، آوانگار
The phonetic transcription of the word "cat" is /kæt/.
آوانگاری کلمهی «گربه» /kæt/ است.
The phonetic of "telephone" is /tɛlɪfoʊn/.
آوانگاری کلمهی «تلفن» /tɛlɪfoʊn/ است.
زبانشناسی (املا، خط) منطبق بر آواها، آوابنیاد
The phonetic spelling of the word was easy to understand.
املای آوایی کلمه به راحتی قابل درک بود.
The phonetic spelling of his name was difficult to pronounce.
املای آوایی نام او به سختی تلفظ می شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «phonetic» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/phonetic