امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Phonetic

fəˈnetɪk fəˈnetɪk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more phonetic
  • صفت عالی:

    most phonetic

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
زبان‌شناسی آوایی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- She used a phonetic alphabet to help her learn how to pronounce words correctly.
- او از یک الفبای آوایی برای کمک به یادگیری نحوه تلفظ صحیح کلمات استفاده کرد.
- The teacher emphasized the importance of using phonetic cues to decode unfamiliar words.
- معلم بر اهمیت استفاده از نشانه‌های آوایی برای رمزگشایی کلمات ناآشنا تأکید کرد.
adjective
زبان‌شناسی آواشناختی، (مربوط به) آواشناسی
- Learning phonetic symbols can help improve pronunciation.
- یادگیری نمادهای آوایی می تواند به بهبود تلفظ کمک کند.
- The phonetic alphabet is used to represent speech sounds in a standardized way.
- الفبای آوایی برای نمایش صداهای گفتاری به روشی استاندارد استفاده می شود.
adjective
زبان‌شناسی (مربوط به) آوانگاری، آوانگار
- The phonetic transcription of the word "cat" is /kæt/.
- آوانگاری کلمه‌ی «گربه» /kæt/ است.
- The phonetic of "telephone" is /tɛlɪfoʊn/.
- آوانگاری کلمه‌ی «تلفن» /tɛlɪfoʊn/ است.
adjective
زبان‌شناسی (املا، خط) منطبق بر آواها، آوابنیاد
- The phonetic spelling of the word was easy to understand.
- املای آوایی کلمه به راحتی قابل درک بود.
- The phonetic spelling of his name was difficult to pronounce.
- املای آوایی نام او به سختی تلفظ می شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد phonetic

  1. adjective Of or relating to speech sounds
    Synonyms:
    oral phonic spoken vocal voiced

ارجاع به لغت phonetic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «phonetic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/phonetic

لغات نزدیک phonetic

پیشنهاد بهبود معانی