شکل نوشتاری دیگر این لغت: plain-spoken
صریح، بیپرده، رک
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She appreciated her friend's plainspoken advice.
او از نصیحت بیپردهی دوستش قدردانی کرد.
The teacher's plain-spoken feedback helped the students.
بازخورد صریح معلم به دانشآموزان کمک کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «plainspoken» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/plainspoken