آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Point-blank

ˌpɔɪntˈblæŋk ˌpɔɪntˈblæŋk

معنی point-blank | جمله با point-blank

adjective adverb

از نزدیک، از فاصله‌ی کم (تیراندازی)

He shot Ali point-blank.

علی را از نزدیک با تیر زد.

The police warned the public about the dangers of point-blank range shooting.

پلیس در مورد خطرات تیراندازی از فاصله‌ی کم به مردم هشدار داد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The victim was shot point-blank in the chest.

مقتول از نزدیک از ناحیه‌ی قفسه‌ی سینه مورد اصابت گلوله قرار گرفته است.

adjective adverb

رک، رک‌وراست، بی‌پرده، صریح، صریحاً

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

a point-blank refusal

امتناع صریح

I told him point-blank, "get out!"

بی‌پرده به او گفتم: «برو بیرون!»

adjective adverb

راست، مستقیم، مستقیماً

a projectile following a point-blank trajectory

پرتاب‌های با مسیر مستقیم

He took them point-blank to the hospital.

آنان را مستقیماً به بیمارستان برد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد point-blank

  1. adjective characterized by directness in manner or speech; without subtlety or evasion

ارجاع به لغت point-blank

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «point-blank» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/point-blank

لغات نزدیک point-blank

پیشنهاد بهبود معانی