با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Straight-out

    American: aʊt British: ˈstreɪtˈaʊt
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها

    adjective
    سرراست، مستقیم

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    adjective
    بیبند و بار، لگام گسیخته
    adjective
    کاملاً، صددرصد
    adjective
    مطلق، کامل
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد straight-out

    1. adjective Without reservation or exception
      Synonyms: outright, unlimited
    2. adjective Manifesting honesty and directness, especially in speech
      Synonyms: candid, direct, downright, forthright, frank, honest, ingenuous, man-to-man, open, plainspoken, straight, straightforward, unreserved, straight-from-the-shoulder, straight-shooting

    ارجاع به لغت straight-out

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «straight-out» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/straight-out

    لغات نزدیک straight-out

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی