Straight-line

    American: ˈstreɪtˈlaɪn British: streɪtlaɪn
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها و نمونه‌جمله

    adjective
    دارای خط‌های راست

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    adjective
    (بازرگانی و امور مالی) مستقیم، سرراست
    - straight-line depreciation
    - استهلاک سرراست
    adjective
    (مکانیک) راست جنبا، راست جنبان، خطی، راست جنب
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد straight-line

    1. noun A line traced by a point traveling in a constant direction; a line of zero curvature
      Antonyms: curve

    ارجاع به لغت straight-line

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «straight-line» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/straight-line

    لغات نزدیک straight-line

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند