فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Clamorous

ˈklæmərəs ˈklæmərəs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    مصر، خروشان، پرخروش، جیغ‌ودادکن، پرسروصدا
    • - The clamorous crows woke him up.
    • - کلاغ‌های پرسروصدا او را (از خواب) بیدار کردند.
    • - the clamorous voices of his political opponents
    • - صداهای پرشور و فغان مخالفین سیاسی او
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد clamorous

  1. adjective noisy
    Synonyms: uproarious, vociferous, importunate, loud

ارجاع به لغت clamorous

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «clamorous» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/clamorous

لغات نزدیک clamorous

پیشنهاد بهبود معانی