آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Graphic

ˈɡræfɪk ˈɡræfɪk

شکل جمع:

graphics

معنی graphic | جمله با graphic

adjective B1

نوشته‌شده، کشیده‌شده، وابسته به فن نوشتن، مربوط به نقاشی یا ترسیم، ترسیمی، واضح

adjective

نمودار، رسامی، طراحی، نگاره‌ای، ترسیمی، گرافیک

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

a graphic description of the battle scene

شرح زنده‌ای از نبردگاه

the graphic arts

هنرهای ترسیمی

نمونه‌جمله‌های بیشتر

graphic granite

سنگ خارا دارای نقش دست‌نوشته مانند

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد graphic

  1. adjective pictorial, visible
    Synonyms:
    visual visible illustrated descriptive pictured painted drawn sketched depicted portrayed outlined photographic representational diagrammatic traced delineated illustrative marked-out etched engraved iconographic illustrational pictoric blocked-out seen
    Antonyms:

سوال‌های رایج graphic

شکل جمع graphic چی میشه؟

شکل جمع graphic در زبان انگلیسی graphics است.

ارجاع به لغت graphic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «graphic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/graphic

لغات نزدیک graphic

پیشنهاد بهبود معانی