صفت تفضیلی:
more visualصفت عالی:
most visualدیداری، بصری، دیدنی، وابسته به دید، دیدی
visual knowledge
دانش بصری
the visual nerve
عصب بینایی
His poetry is stirringly visual.
شعر او بهطور هیجانانگیزی تجسمی است.
visual navigation
ناوبری چشمی (بدون استفاده از رادار و غیره)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «visual» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/visual