فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Optical

ˈɑːptɪkl ˈɒptɪkl

صفت تفضیلی:

more optical

صفت عالی:

most optical

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective C1

نوری، اپتیکی

The optical fiber technology revolutionized the telecommunications industry by providing faster and more reliable data transmission.

فناوری فیبر نوری با ارائه‌ی انتقال سریع‌تر و مطمئن‌تر داده‌ها، صنعت مخابرات را متحول کرد.

The scientist conducted experiments to study the optical properties of different materials.

این دانشمند آزمایش‌هایی را برای مطالعه خواص اپتیکی مواد مختلف انجام داد.

adjective

چشمی، بصری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

an optical illusion

خطای چشمی

optical instruments

ابزارهای دیدشی (بصری)

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد optical

  1. adjective serving, resulting from, or relating to the sense of sight
    Synonyms:
    visual seeing visible optic ocular opthalmic

ارجاع به لغت optical

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «optical» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/optical

لغات نزدیک optical

پیشنهاد بهبود معانی