به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Ocular

ˈɑːkjələr ˈɒkjələ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • noun adjective
    چشمی، بصری، باصره‌ای، وابسته به دید چشم، فطری
    • - ocular proof
    • - اثبات بصری
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد ocular

  1. adjective Relating to or using sight
    Synonyms: optic, optical, visual, eye, ophthalmic, sight, visible, opthalmic
  2. adjective Visible; - Shakespeare
    Synonyms: visual, viewed, perceived visually, beheld
  3. noun Combination of lenses at the viewing end of optical instruments
    Synonyms: eyepiece

ارجاع به لغت ocular

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ocular» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ocular

لغات نزدیک ocular

پیشنهاد بهبود معانی