فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Ophthalmic

ɑːfˈθælmɪk ɒfˈθælmɪk

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective

پزشکی مربوط به چشم‌پزشکی، مربوط به بیماری‌های چشم

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی پزشکی

مشاهده

The ophthalmic clinic offers comprehensive eye care services.

کلینیک چشم‌پزشکی خدمات جامع مراقبت از چشم را ارائه می‌دهد.

Ophthalmic surgeons use advanced techniques to perform delicate eye surgeries.

جراحان بیماری‌های چشمی از تکنیک‌های پیشرفته برای انجام جراحی‌های ظریف چشم استفاده می‌کنند.

adjective

پزشکی چشمی، وابسته به چشم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

The ophthalmic lens corrected his vision and improved his eyesight.

لنز چشمی دید او را اصلاح کرد و بینایی او را بهبود بخشید.

The ophthalmic exam revealed that the patient needed a new prescription for glasses.

معاینه‌ی چشم نشان داد که بیمار نیاز به نسخه‌ی جدیدی برای عینک دارد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت ophthalmic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ophthalmic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ophthalmic

لغات نزدیک ophthalmic

پیشنهاد بهبود معانی