فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Unclear

ʌnˈklɪr ʌnˈklɪə

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective B2

مبهم، ناواضح، غیرشفاف، نامشخص، نامعلوم، نامعین، گُنگ، ابهام‌آمیز

The handwriting on the old letter was unclear, making it difficult to read.

دست‌خط روی نامه‌ی قدیمی نامفهوم بود و خواندن آن را دشوار می‌کرد.

His explanation was unclear, which left many audience confused.

توضیحات او مبهم بود و باعث سردرگمی بسیاری از مخاطبان شد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

His role in the project was unclear, and I wasn’t sure what he was supposed to do.

نقش او در پروژه نامعلوم بود و نمی‌دانستم قرار است چه کاری انجام دهد.

adjective B2

نامطمئن، مردد، دودل، مشکوک، دوبه‌شک

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

I'm unclear about the implications of this decision.

در مورد عواقب این تصمیم مردد هستم.

I'm unclear whether I should submit my report today or tomorrow.

مطمئن نیستم که آیا باید گزارش خود را امروز ارائه کنم یا فردا.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت unclear

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unclear» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/unclear

لغات نزدیک unclear

پیشنهاد بهبود معانی