آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Unclench

ənˈklentʃ ˈʌnˈklentʃ

معنی unclench | جمله با unclench

verb - transitive verb - intransitive

( unclinch ) شل شدن، سست شدن، شل کردن یا شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

He clenched and then unclenched his fists.

او مشت‌های خود را گره کرد؛ سپس از هم گشود.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد unclench

  1. verb unfurl
    Synonyms:

ارجاع به لغت unclench

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unclench» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/unclench

لغات نزدیک unclench

پیشنهاد بهبود معانی