گذشتهی ساده:
unlockedشکل سوم:
unlockedسومشخص مفرد:
unlocksوجه وصفی حال:
unlockingگشودن (قفل)، بازکردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح مقدماتی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
to unlock a chest
قفل صندوق را باز کردن
to unlock clenched jaws
فکهای بههمفشرده را از هم گشودن
to unlock a secret
رازی را آشکار کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «unlock» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/unlock