فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Unseal

ənˈsiːl ənˈsiːl

گذشته‌ی ساده:

unsealed

سوم‌شخص مفرد:

unseals

وجه وصفی حال:

unsealing

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive

باز کردن، گشودن، مهروموم چیزی را گشودن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

Please unseal the envelope carefully to avoid tearing the letter inside.

لطفاً مهروموم پاکت را با دقت باز کنید تا نامه‌ی داخل آن پاره نشود.

The magician's trick left everyone in awe as they watched him unseal a locked box in seconds.

ترفند شعبده‌باز همه را در حیرت فرو برد؛ زیرا تماشا کردند که او ظرف چند ثانیه یک جعبه‌ی قفل‌شده را باز می‌کند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unseal

  1. verb to start a rupture
    Synonyms:
    remove free unlock crack
  1. verb break the seal of
    Antonyms:
    seal

ارجاع به لغت unseal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unseal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/unseal

لغات نزدیک unseal

پیشنهاد بهبود معانی