فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Unseal

ənˈsiːl ənˈsiːl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • verb - transitive
    مهر چیزی را گشودن، مهر چیزی را شکستن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد unseal

  1. verb To start a rupture
    Synonyms: unlock, free, remove, crack
  2. verb Break the seal of
    Antonyms: seal

ارجاع به لغت unseal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unseal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unseal

لغات نزدیک unseal

پیشنهاد بهبود معانی