آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Jimmy

ˈdʒɪmi ˈdʒɪmi

معنی jimmy | جمله با jimmy

noun adverb

چالاک، چابک دست، ماهر، دیلم، با دیلم باز کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

He jimmied the window and tiptoed in.

او پنجره را با دیلم باز کرد و پاورچین داخل شد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد jimmy

  1. verb to move or force, especially in an effort to get something open; :
  1. noun a short crowbar
    Synonyms:

ارجاع به لغت jimmy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «jimmy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/jimmy

لغات نزدیک jimmy

پیشنهاد بهبود معانی