گذشتهی ساده:
compelledشکل سوم:
compelledسومشخص مفرد:
compelsصفت تفضیلی:
more compellingصفت عالی:
most compellingقانعکننده، قاطع، دندانشکن (دلیل و جواب و غیره)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
compelling reasons
دلایل قانعکننده
The scientist provided compelling evidence proving her groundbreaking theory beyond any doubt.
این دانشمند شواهد قاطعی ارائه کرد که تئوری پیشگامانهاش را بدون تردید اثبات میکرد.
گیرا، بسیار جالب (داستان و فیلم و غیره)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a compelling story
داستانی گیرا
This book is so compelling that I couldn't put it down until I finished reading it.
این کتاب بهقدری جالب است که تا پایان خواندنش نتوانستم آن را کنار بگذارم.
ناگزیر، الزامآور، گریزناپذیر (شرایط و وضعیت و غیره)، پرهیبت، باصلابت، پرجذبه (شخصیت)
compelling circumstances
شرایط الزامآور
He possesses a compelling personality that draws people in effortlessly.
او شخصیتی پرجذبه دارد که مردم را بدون زحمت به سمت خود میکشاند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «compelling» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/compelling