Deterring

آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    deterred
  • شکل سوم:

    deterred
  • سوم‌شخص مفرد:

    deters

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
جلوگیری‌کننده، بازدارنده، دفع‌کننده، متوقف‌کننده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- deterring factors
- عوامل بازدارنده
- deterring challenge
- چالش بازدارنده
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد deterring

  1. adjective stopping
    Synonyms: hampering, discouraging, deterrent, impeding

ارجاع به لغت deterring

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «deterring» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/deterring

لغات نزدیک deterring

پیشنهاد بهبود معانی