(بهطوری که غلبه بر آن یا کنترل کردن آن دشوار یا غیرممکن باشد) بسیار قوی، فوقالعاده قوی، شدید
overpowering anger
خشم شدید
overpowering cold
سرمای شدید
(بو/صدا/گرما و غیره بهگونهای که تحمل کردن آن سخت یا غیرممکن باشد) بسیار تند، بسیار شدید
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
an overpowering smell of rotten flesh
بوی بسیار تند گوشت گندیده
The noise was overpowering.
سروصدا بسیار شدید بود.
the overpowering heat of the flames
گرمای بسیار زیاد شعلههای آتش
قدرتمند، درهمشکننده، محکم، راسخ، غالب، نیرومند
My friend was large and somewhat overpowering.
دوستم درشتاندام و تا حدی قدرتمند بود.
an overpowering father
پدری قدرتمند
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «overpowering» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/overpowering