امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Overpowering

ˌoʊvɚˈpaʊɚɪŋ ˌəʊvəˈpaʊərɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
(به‌طوری که غلبه بر آن یا کنترل کردن آن دشوار یا غیرممکن باشد) بسیار قوی، فوق‌العاده قوی، شدید

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- overpowering anger
- خشم شدید
- overpowering cold
- سرمای شدید
adjective
(بو/صدا/گرما و غیره به‌گونه‌ای که تحمل کردن آن سخت یا غیرممکن باشد) بسیار تند، بسیار شدید
- an overpowering smell of rotten flesh
- بوی بسیار تند گوشت گندیده
- The noise was overpowering.
- سروصدا بسیار شدید بود.
- the overpowering heat of the flames
- گرمای بسیار زیاد شعله‌های آتش
adjective
قدرتمند، درهم‌شکننده، محکم، راسخ، غالب، نیرومند
- My friend was large and somewhat overpowering.
- دوستم درشت‌اندام و تا حدی قدرتمند بود.
- an overpowering father
- پدری قدرتمند
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد overpowering

  1. adjective Awesomely or forbiddingly intense
    Synonyms: overwhelming, irresistible, uncontrollable, staggering, towering
  2. verb Overcome, as with emotions or perceptual stimuli
    Synonyms: overwhelming, overcoming, overtaking, prostrating, subjugating, mastering, whelming, engulfing, crushing
  3. verb Beat; get the upper hand
    Synonyms: creaming, clobbering, vanquishing, trouncing, smearing, subjugating, overwhelming, subduing, walloping, stunning, routing, massacring, overthrowing, crushing, overcoming, mastering, thrashing, deluging, steamrollering, defeating, smashing, dazzling, drubbing, conquering, beating, annihilating
    Antonyms: yielding, surrendering

لغات هم‌خانواده overpowering

ارجاع به لغت overpowering

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «overpowering» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/overpowering

لغات نزدیک overpowering

پیشنهاد بهبود معانی