فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Empowerment

ɪmˈpaʊɚmənt ɪmˈpaʊɚmənt ɪmˈpaʊəmənt

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

(اختیار یا قدرتی که به کسی/چیزی برای انجام کاری داده می‌شود) توانمندسازی، قدرت‌بخشی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

economic empowerment

توانمندسازی اقتصادی

the empowerment of women

توانمندسازی زنان

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد empowerment

  1. noun the act of conferring legality or sanction or formal warrant
    Synonyms:
    authorization authorisation

لغات هم‌خانواده empowerment

ارجاع به لغت empowerment

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «empowerment» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/empowerment

لغات نزدیک empowerment

پیشنهاد بهبود معانی