با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Powered

paʊrd ˈpaʊəd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم شخص مفرد:

    powers
  • وجه وصفی حال:

    powering

توضیحات

این adjective معمولاً به تنهایی به کار نمی‌رود و اغلب همراه با اسم‌های دیگر می‌آید. یه‌عبارت دیگر، با اسامی دیگر ترکیب می‌سازد.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    (دستگاه و وسیله‌ی نقلیه و غیره) دارای سوخت مشخص یا محرک اولیه، نیروگرفته (از)، توان‌گرفته (از)، مجهز (به)
    • - battery-powered tools
    • - ابزارهای مجهز به باتری
    • - a solar-powered calculator
    • - ماشین‌حساب خورشیدی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد powered

  1. adjective (often used in combination) having or using or propelled by means of power or power of a specified kind
    Antonyms: unpowered

لغات هم‌خانواده powered

ارجاع به لغت powered

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «powered» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/powered

لغات نزدیک powered

پیشنهاد بهبود معانی