صفت تفضیلی:
more compulsoryصفت عالی:
most compulsoryاجباری، بایسته، مجبورکننده، ناچارکننده، مجابکننده
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
In some countries, military service is compulsory.
در برخی کشورها خدمت نظام اجباری است.
military service was compulsory both during peacetime and wartime.
هم در زمان صلح و هم در زمان جنگ خدمت نظام اجباری بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «compulsory» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/compulsory