اجباری، زوری، تحمیلی
Forced labor is a violation of human rights.
کار اجباری نقض حقوق بشر است.
The United Nations condemned the forced repatriation of asylum seekers.
سازمان ملل متحد بازگرداندن اجباری پناهجویان را محکوم کرد.
زورکی، وانمودین (لبخند و غیره)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Her forced smile couldn't hide the sadness in her eyes.
لبخند زورکیاش نمیتوانست غم چشمانش را پنهان کند.
The forced laugh echoed through the empty room.
صدای خندهی وانمودینش در اتاق خالی پیچید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «forced» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/forced