صفت تفضیلی:
more stringentصفت عالی:
most stringentسفتوسخت، سختگیرانه، جدی، اکید (مقررات و قانون و غیره)
The school has stringent rules regarding behavior.
مدرسه قوانین سفتوسختی در مورد رفتار دارد.
The new safety regulations are much more stringent than the previous ones.
مقررات ایمنی جدید بسیار سختگیرانهتر از موارد قبلی است.
اقتصاد در مضیقه، دچار تنگنا (از نظر عرضهی پول)، ناشی از کمی عرضهی پول، توأم با کمپولی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی اقتصاد
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a stringent money market
بازار پول دچار تنگنا
The company's stringent budgetary measures resulted in limited funds for expansion.
اقدامات بودجهای توأم با کمپولی شرکت منجر به محدودیت بودجه برای توسعه شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «stringent» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/stringent