فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Ironclad

ˈaɪrnklæd ˈaɪənˌklæd

معنی و نمونه‌جمله

noun adjective

زره‌پوش، آهن‌پوش، سفت، سخت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

an ironclad agreement

قرارداد محکم

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ironclad

  1. adjective fixed, rigid
    Synonyms:
    certain sure definite arranged settled agreed stated firm inflexible rigid planned confirmed unwavering uncompromising changeless enduring abiding determinate unalterable

ارجاع به لغت ironclad

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ironclad» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ironclad

لغات نزدیک ironclad

پیشنهاد بهبود معانی