امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Ironclad

ˈaɪrnklæd ˈaɪənˌklæd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun adjective
زره‌پوش، آهن‌پوش، سفت، سخت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- an ironclad agreement
- قرارداد محکم
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ironclad

  1. adjective fixed, rigid
    Synonyms:
    certain sure definite arranged settled agreed stated firm inflexible rigid planned confirmed unwavering uncompromising changeless enduring abiding determinate unalterable

ارجاع به لغت ironclad

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ironclad» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ironclad

لغات نزدیک ironclad

پیشنهاد بهبود معانی