Ironed

آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    irons
  • وجه وصفی حال:

    ironing

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective B1
اتوشده، اتوخورده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- She laid the ironed tuxedo on the bed.
- لباس رسمیِ اتوشده را روی تخت گذاشت.
- the ironed fabrics
- پارچه‌های اتوشده
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ironed

  1. adjective pressed
    Synonyms: flat, flattened, smooth

ارجاع به لغت ironed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ironed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ironed

لغات نزدیک ironed

پیشنهاد بهبود معانی