صفت تفضیلی:
smootherصفت عالی:
smoothestتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
1- چین و چروک چیزی را برطرف کردن 2- اشکالات چیزی را بر طرف کردن
1- صاف کردن 2- آرام کردن
(اختلاف یا اشکال و غیره را) برطرف کردن
مثل حریر، بسیار نرم و لطیف
پیشرفت یا موفقیت کسی را تسهیل کردن
درحال پیشرفت منظم، در وضع ثابت و اطمینانبخش
smooth somebody's ruffled feathers
استمالت کردن (از کسی)، (شخص آزرده را) نوازش کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «smooth» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/smooth