امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Smooch

smuːtʃ smuːtʃ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun verb - intransitive
بوسیدن و عشق‌بازی کردن، بوس و کنار، لکه، کثافت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد smooch

  1. verb kiss
    Synonyms:
    butterfly French greet lip make out mush neck park peck pucker up smack

ارجاع به لغت smooch

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «smooch» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/smooch

لغات نزدیک smooch

پیشنهاد بهبود معانی