آیکن بنر

گرامر مختصر و مفید فست‌دیکشنری

گرامر مختصر و مفید فست‌دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۲ آبان ۱۴۰۴

    French

    frentʃ frentʃ

    گذشته‌ی ساده:

    frenched

    شکل سوم:

    frenched

    سوم‌شخص مفرد:

    frenches

    وجه وصفی حال:

    frenching

    معنی french | جمله با french

    verb - intransitive verb - transitive

    انگلیسی آمریکایی پاک کردن (انتهای استخوان از گوشت)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی فوق متوسط

    مشاهده

    The chef carefully frenched the lamb racks before roasting.

    سرآشپز قبل‌از کباب کردن، دنده‌های بره را با دقت پاک کرد.

    You should french the pork chops to make them easier to handle.

    باید دنده‌های خوک را تمیز کنید تا راحت‌تر بتوان آن‌ها را سرو کرد.

    verb - intransitive verb - transitive informal

    قدیمی بوس فرانسوی کردن (بوسه با زبان)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری

    Couples were frenching at the park without caring about others.

    زوج‌ها در پارک بدون توجه به دیگران بوس فرانسوی می‌کردند.

    They started frenching after the romantic dinner.

    آن‌ها بعداز شام عاشقانه شروع به بوسه‌ی فرانسوی کردند.

    noun uncountable

    (French) فرانسوی، زبان فرانسه

    I know French.

    من فرانسه بلدم.

    the letter was written in French.

    نامه به فرانسوی نوشته شده بود.

    adjective

    (French) فرانسوی

    French fashion has influenced designers worldwide.

    مد فرانسوی، طراحان سراسر جهان را تحت‌تأثیر قرار داده است.

    We enjoyed French music during the festival.

    ما درطول جشنواره از موسیقی فرانسوی لذت بردیم.

    noun plural

    (the French) فرانسوی‌ها، مردم فرانسه

    The French celebrate Bastille Day on July 14th.

    فرانسوی‌ها روز باستیل را در ۱۴ ژوئیه جشن می‌گیرند.

    The French have a rich cultural and artistic history.

    مردم فرانسوی تاریخچه‌ی فرهنگی و هنری غنی‌ای دارند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد french

    1. adjective Referring to the culture or people of France
      Synonyms:
      frenchified gallic parisian latin
    1. adjective Referring to the French language
      Synonyms:
      gallic parisian romance romanic Provençal Provençal
    1. noun The French people
      Synonyms:
      French people Gauls French-Canadians quebecois Quebecers Overseas French French provincials Gallic nation Latins Basques Bretons Burgundians Gascons Normans Picards Provençals Provencals Savoyards Auvergnats
    1. noun The French tongue
      Synonyms:
      modern-french romance-language canadian-french Parisian French middle-french old-french provincial French norman anglo-norman langue d'oïl (both French) langue d'oïl ( both French) langue d'oc
    1. noun United States sculptor who created the seated marble figure of Abraham Lincoln in the Lincoln Memorial in Washington D.C. (1850-1931)
      Synonyms:
      daniel chester french

    Collocations

    the french

    مردم کشور فرانسه، فرانسوی‌ها

    سوال‌های رایج french

    معنی French به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «French» در زبان فارسی به «فرانسوی» ترجمه می‌شود.

    واژه‌ی «French» برای اشاره به هر چیزی که به کشور فرانسه، فرهنگ، مردم یا زبان این کشور مرتبط باشد، به کار می‌رود. این کلمه می‌تواند نقش صفت داشته باشد، مانند «French cuisine» به معنای «آشپزی فرانسوی»، یا نقش اسم داشته باشد، مانند «He speaks French» یعنی «او فرانسوی صحبت می‌کند». به این ترتیب، «French» هم برای اشاره به ملیت و مردم و هم برای توصیف فرهنگ، زبان و میراث فرانسه کاربرد دارد و بسته به زمینه، بار معنایی متفاوتی پیدا می‌کند.

    از نظر زبانی، «French» از نام کشور فرانسه (France) گرفته شده است و به‌عنوان صفت ملیتی یا زبانی در انگلیسی استفاده می‌شود. این ساختار معمولاً برای بیان تعلق فرهنگی یا جغرافیایی به کار می‌رود و در عین حال امکان ایجاد اصطلاحات متنوع را فراهم می‌کند، مانند «French literature» به معنای «ادبیات فرانسوی» یا «French fashion» یعنی «مد فرانسوی». این ویژگی باعث شده که «French» نقش مهمی در بیان هویت فرهنگی و زبانی داشته باشد.

    کاربرد «French» در زندگی روزمره بسیار گسترده است. از زبان و ادبیات گرفته تا غذا، هنر، مد و رفتارهای اجتماعی، هر چیزی که با فرهنگ فرانسه مرتبط باشد، می‌تواند با استفاده از این واژه توصیف شود. برای مثال، وقتی گفته می‌شود «She enjoys French films»، منظور این است که او از فیلم‌های ساخته شده در فرانسه یا به زبان فرانسوی لذت می‌برد. این کاربرد گسترده نشان می‌دهد که «French» نه تنها ملیت، بلکه سبک زندگی، ذائقه فرهنگی و سلیقه شخصی را نیز منتقل می‌کند.

    از منظر سبکی، «French» هم در مکالمات روزمره و هم در متون رسمی و ادبی استفاده می‌شود. در نوشتار علمی، فرهنگی و هنری، این واژه برای اشاره به هویت فرهنگی و ملیت دقیقاً به کار می‌رود و بار معنایی رسمی دارد. در مکالمات محاوره‌ای نیز ممکن است برای اشاره به غذا، زبان یا هر ویژگی فرانسوی استفاده شود، اما معمولاً همان معنای کلی حفظ می‌شود.

    از منظر فرهنگی، «French» نمایانگر یکی از برجسته‌ترین هویت‌های اروپایی و جهانی است. فرانسه با تاریخ، ادبیات، هنر، آشپزی و مد خود شناخته شده و واژه‌ی «French» به‌طور خودکار این مفاهیم را در ذهن مخاطب تداعی می‌کند. این واژه نه تنها یک صفت ملیتی است، بلکه نمادی از سبک زندگی، زیبایی‌شناسی و فرهنگ غنی یک ملت محسوب می‌شود و در متون و گفتگوها بار معنایی چندبعدی دارد.

    ارجاع به لغت french

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «french» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/french

    لغات نزدیک french

    • - freighter
    • - fremitus
    • - french
    • - french bean
    • - french bread
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    seamstress score a goal scarcely scape scammer savor savior savage saul room temperature doozy doth downtime doyle drama queen تکذیب تکذیب کردن حمام ساقی ماهی تهی‌خار ماهی دیواربین ماهی جنگجو ماهی گوپی ماهی تترانئون ماهی‌ماهی ماهی پلاتی ماهی دم‌شمشیری لپ‌تاپ قاروقور قباد
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.