آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Convert

kənˈvɜrːt ˈkɑːnvɜːrt kənˈvɜːt ˈkɒnvɜːt

گذشته‌ی ساده:

converted

شکل سوم:

converted

سوم‌شخص مفرد:

converts

وجه وصفی حال:

converting

شکل جمع:

converts

معنی convert | جمله با convert

verb - intransitive verb - transitive B2

تبدیل کردن، مبدل شدن، عوض کردن، برگرداندن (به چیزی دیگر)

This software can convert files into different formats.

این نرم‌افزار می‌تواند فایل‌ها را به فرمت‌های مختلف تبدیل کند.

They converted the old warehouse into offices.

آن‌ها انبار قدیمی را به دفتر کار تبدیل کردند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

to convert wheat into flour

گندم را به آرد تبدیل کردن

to convert chemical energy into electricity

تبدیل کردن انرژی شیمیایی به نیروی برق

to convert stocks into bonds

تبدیل کردن سهام به اوراق قرضه

to convert dollars into rials

تسعیر کردن دلار به ریال

verb - intransitive verb - transitive C2

تغییر مذهب یا عقیده دادن، به کیش دیگری گرویدن، به دین دیگری درآوردن یا درآمدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

In his youth, he converted to Islam.

در جوانی به اسلام گروید (مسلمان شد).

The missionary tried to convert the villagers to Christianity.

مبلغ مذهبی تلاش کرد روستاییان را به مسیحیت درآورد.

verb - transitive

ورزش امتیاز اضافی گرفتن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ورزش

مشاهده

He converted after the touchdown to give his team an extra point.

او پس‌از تاچ‌داون امتیاز اضافی را به ثمر رساند و یک امتیاز به تیمش اضافه کرد.

The team converted three chances in the first half.

تیم در نیمه‌ی اول سه موقعیت را به گل تبدیل کرد.

noun countable

نوکیش، تازه‌گرویده

Each of the converts was given a new name.

به هریک از نوکیش‌ها نام جدیدی داده شد.

I’m a recent convert to vegetarianism and still learning new recipes.

من تازه به گیاه‌خواری گرایش پیدا کرده‌ام و هنوز درحال یادگیری دستورهای غذایی جدید هستم.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد convert

  1. verb change belief, especially regarding religion
    Synonyms:
    turn change persuade convince bring around lead move sway incline impel reform redeem save proselytize baptize regenerate alter conviction change of heart proselyte make over cause to adopt see the light actuate bring bend bias brainwash create anew assimilate to budge lead to believe be born again
    Antonyms:

سوال‌های رایج convert

گذشته‌ی ساده convert چی میشه؟

گذشته‌ی ساده convert در زبان انگلیسی converted است.

شکل سوم convert چی میشه؟

شکل سوم convert در زبان انگلیسی converted است.

شکل جمع convert چی میشه؟

شکل جمع convert در زبان انگلیسی converts است.

وجه وصفی حال convert چی میشه؟

وجه وصفی حال convert در زبان انگلیسی converting است.

سوم‌شخص مفرد convert چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد convert در زبان انگلیسی converts است.

ارجاع به لغت convert

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «convert» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/convert

لغات نزدیک convert

پیشنهاد بهبود معانی