گذشتهی ساده:
convertedشکل سوم:
convertedسومشخص مفرد:
convertsوجه وصفی حال:
convertingشکل جمع:
convertsتبدیل کردن، واگردان کردن، واگرداندن، تراریخت کردن
to convert wheat into flour
گندم را به آرد تبدیل کردن
to convert chemical energy into electricity
تبدیل کردن انرژی شیمیایی به نیروی برق
to convert stocks into bonds
تبدیل کردن سهام به اوراق قرضه
اقتصاد (بانکداری) مبادله کردن، معاوضه کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی اقتصاد
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
to convert dollars into rials
تسعیر کردن دلار به ریال
حقوق به ناحق از مال دیگری استفاده بردن، تصرف غیرقانونی کردن، (به ویژه هنگام اجرای وصیتنامه) ملک را تبدیل به مال منقول کردن (یا بالعکس)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی حقوق
تغییر مذهب یا عقیده (و غیره) دادن، نو کیش شدن، (به کیش و آیین دیگری) گرویدن، به دین دیگری درآوردن یا درآمدن
In his youth, he converted to Islam.
در جوانی به اسلام گروید (مسلمان شد).
(شخص) نو کیش (جدیدالاسلام و غیره)
Each of the converts was given a new name.
به هریک از نوینکیشها نام نوینی داده شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «convert» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/convert