فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Converted

kənˈvɜːrt̬ɪd kənˈvɜːtɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم شخص مفرد:

    converts
  • وجه وصفی حال:

    converting

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    تغییر شکل‌یافته، دگرگون‌شده
    • - He rides a converted road bike.
    • - او یک دوچرخه‌ی جاده‌ای تغییرشکل‌یافته را می‌راند.
    • - a converted monastery
    • - صومعه‌ی تغییرکرده
  • adjective
    (باور و عقیده) متحول، (به یک دین جدید) گرویده
    • - He's a converted Muslim.
    • - او فردی گرویده به اسلام (نومسلمان) است.
    • - I was sceptical about the changes but a year later, I'm completely converted.
    • - درباره‌ی تغییرات شکاک و مردد بودم اما یک سال بعد، کاملاً متحول شدم.
  • adjective
    (راگبی و فوتبال آمریکایی) فرصت اعلام‌شده‌‌ی اضافه به سود یک تیم به‌منظور دریافت امتیاز بیشتر
    • - John's converted try sealed victory for his team.
    • - گل کردنِ ترایِ (Try) اضافه توسط جان، پیروزی را برای تیمش به ارمغان آورد.
    • - This player lost the converted try in the previous match.
    • - این بازیکن فرصت اضافه برای دریافت امتیاز بیشتر را در بازی گذشته از دست داد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد converted

  1. adjective convinced
    Synonyms: indoctrinated, transformed, born-again, changed, reformed

ارجاع به لغت converted

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «converted» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/converted

لغات نزدیک converted

پیشنهاد بهبود معانی