تصحیحشده، اصلاحشده، بهبودیافته، تعمیرشده، ارشادشده، توبهکرده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The program supports reformed offenders in finding employment.
این برنامه از بهبود یافتگان در پیدا کردن شغل حمایت میکند.
The therapy sessions give reformed criminals a chance to rebuild their lives.
جلسات درمانی به مجرمان توبهکار فرصتی میدهد تا زندگی خود را دوباره بسازند.
وجه وصفی حال reformed در زبان انگلیسی reforming است.
سومشخص مفرد reformed در زبان انگلیسی reforms است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «reformed» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/reformed