Reborn

ˌriːˈbɔːrn riːˈbɔːn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
تولد تازه‌یافته، تغییر حالت روحانی‌یافته

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد reborn

  1. adjective spiritually reborn or converted
    Synonyms:
    converted born-again

ارجاع به لغت reborn

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «reborn» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/reborn

لغات نزدیک reborn

پیشنهاد بهبود معانی