جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
جستوجو
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
اطلاعات بیشتر
نرمافزار iOS
اطلاعات بیشتر
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
لغات جستوجو شده
وبلاگ
معنیها
Reboot
ˌriːˈbuːt
ˌriːˈbuːt
ˌriːˈbuːt
ˌriːˈbuːt
آخرین بهروزرسانی:
۴ بهمن ۱۴۰۱
Verb - transitive
Verb - intransitive
کامپیوتر
ریبوت کردن، دوباره راه انداختن
اصطلاحات و لغات مربوط به کامپیوتر
Verb - transitive
Verb - intransitive
شروع دوبارهی کاری به روشی جدید و جالب
Countable
Noun
کامپیوتر
زمانی که کامپیوتر خاموش میشود و بلافاصله دوباره راهاندازی میشود
Countable
Noun
یک نسخهی جدید و جالب از چیزی مانند یک فیلم یا برنامهی تلویزیونی، یا عمل ساخت یک نسخهی جدید و جالب
پیشنهاد و بهبود معانی
تبلیغات
(تبلیغات را حذف کنید)
لغات نزدیک reboot
-
rebirth
-
reboant
- reboot
-
reborn
-
rebound
پیشنهاد و بهبود معانی
دریافت فست دیکشنری از طریق اپاستور
دانلود مستقیم فست دیکشنری