آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۱ مرداد ۱۴۰۴

    Reboot

    ˌriːˈbuːt ˌriːˈbuːt ˌriːˈbuːt ˌriːˈbuːt

    گذشته‌ی ساده:

    rebooted

    شکل سوم:

    rebooted

    سوم‌شخص مفرد:

    reboots

    وجه وصفی حال:

    rebooting

    شکل جمع:

    reboots

    معنی reboot | جمله با reboot

    verb - intransitive verb - transitive

    کامپیوتر ریبوت کردن، ریستارت کردن، دوباره راه انداختن

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کامپیوتر

    مشاهده

    She told me to reboot the router and try again.

    اون بهم گفت مودم رو ریستارت کنم و دوباره امتحان کنم.

    I had to reboot my laptop after the crash.

    بعد از هنگ کردن، مجبور شدم لپ‌تاپم رو ریبوت کنم.

    verb - intransitive verb - transitive

    بازآفرینی کردن، دوباره راه‌اندازی کردن، بازسازی کردن، دوباره شروع کردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    The director wants to reboot the brand for a younger audience.

    کارگردان می‌خواهد این برند را برای مخاطبان جوان‌تر بازآفرینی کند.

    She's trying to reboot her career by taking on more serious roles.

    سعی می‌کند مسیر حرفه‌ای خود را با نقش‌های جدی‌تر دوباره شروع کند.

    noun countable

    کامپیوتر ریبوت، ریستارت، راه‌اندازی مجدد

    Sometimes a simple reboot can solve the problem.

    گاهی ریستارتی ساده می‌تواند مشکل را حل کند.

    The system needs a reboot to complete the update.

    برای تکمیل به‌روزرسانی، سیستم نیاز به راه‌اندازی مجدد دارد.

    noun countable

    بازسازی، ریبوت (فیلم، برنامه‌ و...)

    A reboot of the classic game is expected next year.

    نسخه‌ی ریبوت بازی کلاسیک قرار است سال آینده عرضه شود.

    The Batman reboot gave the franchise a much darker tone.

    بازسازی بتمن حال‌وهوای بسیار تاریک‌تری به این مجموعه بخشید.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد reboot

    1. verb cause to load (an operating system) and start the initial processes
      Synonyms:
      boot bring up

    سوال‌های رایج reboot

    گذشته‌ی ساده reboot چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده reboot در زبان انگلیسی rebooted است.

    شکل سوم reboot چی میشه؟

    شکل سوم reboot در زبان انگلیسی rebooted است.

    شکل جمع reboot چی میشه؟

    شکل جمع reboot در زبان انگلیسی reboots است.

    وجه وصفی حال reboot چی میشه؟

    وجه وصفی حال reboot در زبان انگلیسی rebooting است.

    سوم‌شخص مفرد reboot چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد reboot در زبان انگلیسی reboots است.

    ارجاع به لغت reboot

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «reboot» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/reboot

    لغات نزدیک reboot

    • - rebirth
    • - reboant
    • - reboot
    • - reborn
    • - rebound
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    eventually everlasting every one every other day exchange student exercise authority let go horny matcha pollen ghee tick off sine Ju quartz سبیل زن‌ذلیل ستبر سترگ سجود اتراق کردن اولویت بالاخره انضباط محابا پلمب پلمب کردن افتادن انداختن تزیین
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.