۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

Reboot

ˌriːˈbuːt ˌriːˈbuːt ˌriːˈbuːt ˌriːˈbuːt

گذشته‌ی ساده:

rebooted

شکل سوم:

rebooted

سوم‌شخص مفرد:

reboots

وجه وصفی حال:

rebooting

شکل جمع:

reboots

معنی‌ها

verb - transitive verb - intransitive

کامپیوتر ریبوت کردن، دوباره راه انداختن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کامپیوتر

مشاهده
verb - transitive verb - intransitive

شروع دوباره‌ی کاری به روشی جدید و جالب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
noun countable

کامپیوتر زمانی که کامپیوتر خاموش می‌شود و بلافاصله دوباره راه‌اندازی می‌شود

noun countable

یک نسخه‌ی جدید و جالب از چیزی مانند یک فیلم یا برنامه‌ی تلویزیونی، یا عمل ساخت یک نسخه‌ی جدید و جالب

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد reboot

  1. verb cause to load (an operating system) and start the initial processes
    Synonyms:
    boot bring up

سوال‌های رایج reboot

گذشته‌ی ساده reboot چی میشه؟

گذشته‌ی ساده reboot در زبان انگلیسی rebooted است.

شکل سوم reboot چی میشه؟

شکل سوم reboot در زبان انگلیسی rebooted است.

شکل جمع reboot چی میشه؟

شکل جمع reboot در زبان انگلیسی reboots است.

وجه وصفی حال reboot چی میشه؟

وجه وصفی حال reboot در زبان انگلیسی rebooting است.

سوم‌شخص مفرد reboot چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد reboot در زبان انگلیسی reboots است.

ارجاع به لغت reboot

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «reboot» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/reboot

لغات نزدیک reboot

پیشنهاد بهبود معانی