فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Regenerate

rɪˈdʒenəreɪt rɪˈdʒenəreɪt rɪˈdʒenəreɪt rɪˈdʒenəreɪt rɪˈdʒenəreɪt

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive adjective adverb

باز زادن، تهذیب کردن، زندگی تازه و روحانی‌ یافته، دوباره خلق شدن یا کردن

verb - transitive adjective adverb

باززاییدن، احیا کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

regenerate from the mire of sin

نجات یافته از باتلاق گناه

forces that will regenerate society

نیروهایی که جامعه را احیا خواهد کرد

نمونه‌جمله‌های بیشتر

I was regenerated again in my grave...

باز در گورم ز نو جان یافتم ...

lizards that regenerate lost tails

مارمولک‌هایی که دم از دست رفته را دوباره در می‌آورند

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد regenerate

  1. verb breathe new life into
    Synonyms:
    restore renew revive rejuvenate refresh invigorate reanimate exhilarate inspirit reinvigorate reawaken recreate reproduce renovate reestablish reconstruct change produce uplift raise from the dead revivify
    Antonyms:
    destroy kill ruin

ارجاع به لغت regenerate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «regenerate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/regenerate

لغات نزدیک regenerate

پیشنهاد بهبود معانی