گذشتهی ساده:
exhilaratedشکل سوم:
exhilaratedسومشخص مفرد:
exhilaratesوجه وصفی حال:
exhilaratingنشاط دادن، شادمان کردن، روح بخشیدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Swimming in the cool lake was exhilarating to him.
برای او شنا در آن دریاچهی خنک کیف داشت.
The bright sunshine and the variegated flowers exhilarated him.
آفتاب درخشان و گلهای رنگارنگ او را سرحال آورد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «exhilarate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/exhilarate