گذشتهی ساده:
excitedشکل سوم:
excitedسومشخص مفرد:
excitesوجه وصفی حال:
excitingبرآشفتن، برانگیختن، تحریک کردن، القا کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Shaking the hive excited the bees.
تکان دادن کندو زنبورها را به شور آورد.
The rumors excited her curiosity.
شایعات کنجکاوی او را برانگیخت.
I was excited to hear the news of David's engagement.
از شنیدن خبر نامزدی دیوید هیجانزده شدم.
The leader's speech excited the soldiers.
نطق رهبر سربازان را به جوشوخروش آورد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «excite» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/excite