فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Galvanize

ˈɡælvənaɪz ˈɡælvənaɪz

گذشته‌ی ساده:

galvanized

شکل سوم:

galvanized

سوم‌شخص مفرد:

galvanizes

وجه وصفی حال:

galvanizing

توضیحات:

شکل نوشتاری این لغت در انگلیسی بریتانیایی: galvanise

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive

برانگیختن، تحریک کردن، به جنب‌وجوش انداختن، به هیجان آوردن، وادار (به عمل) کردن

The shocking news of the earthquake galvanized the community to come together and help those affected.

خبر تکان‌دهنده‌ی زلزله جامعه را برانگیخت تا گرد هم آیند و به آسیب‌دیدگان کمک کنند.

The incredible performance by the singer galvanised the crowd.

اجرای باورنکردنی این خواننده جمعیت را به جنب‌وجوش انداخت.

verb - transitive

روی‌اندود کردن، گالوانیزه کردن (فلز)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The company decided to galvanize their products to give them a sleek and polished appearance.

این شرکت تصمیم گرفت محصولات خود را روی‌اندود کند تا ظاهری براق و صیقلی به آن‌ها بدهد.

The workers galvanized the steel beams to protect them from rusting.

کارگران تیرهای فولادی را گالوانیزه کردند تا آن‌ها را از زنگ‌زدگی محافظت کنند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد galvanize

  1. verb inspire, stimulate
    Synonyms:
    stimulate excite motivate move stir spur animate energize invigorate fire arouse provoke quicken wake electrify thrill vitalize innervate prime jolt shock awaken startle astonish frighten stun zap commove
    Antonyms:
    discourage deter dissuade depress retard disparage

ارجاع به لغت galvanize

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «galvanize» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/galvanize

لغات نزدیک galvanize

پیشنهاد بهبود معانی