۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

Awaken

əˈweɪkən əˈweɪkən

گذشته‌ی ساده:

awakened

شکل سوم:

awakened

سوم‌شخص مفرد:

awakens

وجه وصفی حال:

awakening

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive verb - intransitive

بیدار کردن، بیدار شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

His mother awakened him.

مادرش او را بیدار کرد.

People are at last awakening to their responsibilities.

بالأخره مردم دارند به مسئولیت‌های خود آگاه می‌شوند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

His speech did not awaken any interest in the students.

نطق او علاقه‌ای در دانشجویان ایجاد نکرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد awaken

  1. verb make conscious or alert
    Synonyms:
    wake arouse stir up activate excite stimulate revive animate enliven rally provoke incite rouse kindle fan call turn out pile out roll out show a leg vivify rise and shine
    Antonyms:
    go to sleep hypnotize deaden

سوال‌های رایج awaken

گذشته‌ی ساده awaken چی میشه؟

گذشته‌ی ساده awaken در زبان انگلیسی awakened است.

شکل سوم awaken چی میشه؟

شکل سوم awaken در زبان انگلیسی awakened است.

وجه وصفی حال awaken چی میشه؟

وجه وصفی حال awaken در زبان انگلیسی awakening است.

سوم‌شخص مفرد awaken چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد awaken در زبان انگلیسی awakens است.

ارجاع به لغت awaken

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «awaken» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/awaken

لغات نزدیک awaken

پیشنهاد بهبود معانی