گذشتهی ساده:
awaitedشکل سوم:
awaitedسومشخص مفرد:
awaitsوجه وصفی حال:
awaitingمنتظر بودن، منتظر شدن، انتظار داشتن، ملازم کسی بودن، در کمین (کسی) نشستن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The patients are awaiting the doctor.
بیماران منتظر دکتراند.
We are all impatiently awaiting the coming of spring.
همه با بیصبری چشم به راه فرا رسیدن بهار هستیم.
The adventures that awaited her.
ماجراهایی که در انتظار آن زن بودند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «await» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/await