فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Await

əˈweɪt əˈweɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    awaited
  • شکل سوم:

    awaited
  • سوم‌شخص مفرد:

    awaits
  • وجه وصفی حال:

    awaiting

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive verb - intransitive C1
منتظر بودن، منتظر شدن، انتظار داشتن، ملازم کسی بودن، در کمین (کسی) نشستن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- The patients are awaiting the doctor.
- بیماران منتظر دکتراند.
- We are all impatiently awaiting the coming of spring.
- همه با بی‌صبری چشم به راه فرا رسیدن بهار هستیم.
- The adventures that awaited her.
- ماجراهایی ‌که در انتظار آن زن بودند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد await

  1. verb wait with expectation
    Synonyms:
    wait hope look for expect anticipate count on look forward to hang around stay be ready for attend be prepared for hang out cool one’s heels hang in sweat it out sweat

ارجاع به لغت await

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «await» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/await

لغات نزدیک await

پیشنهاد بهبود معانی