امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Hope

hoʊp həʊp
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    hoped
  • شکل سوم:

    hoped
  • سوم‌شخص مفرد:

    hopes
  • وجه وصفی حال:

    hoping
  • شکل جمع:

    hopes

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable A2
امید، امیدواری، چشم‌داشت، چشم‌انتظاری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- Never lose hope!
- هرگز امید را از دست نده (نومید نشو)!
- Is there any hope that she will live?
- آیا امیدی به زنده ماندن او هست؟
- Her son was her only hope in life.
- پسرش یگانه امید او در زندگی بود.
- There is no hope at all.
- دیگر هیچ امیدی نیست.
- For them America was the land of hope.
- برای آنان آمریکا سرزمین امید بود.
- All my hope is in the Lord.
- همه‌ی امید من به خداست.
- The doctor could hold out no hope that my mother would recover.
- دکتر امیدی به بهبود مادرم نداشت.
- Tourists were waiting outside in the hope of getting a look at the queen.
- توریست‌ها در بیرون منتظر بودند به این امید که ملکه را ببینند.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
verb - intransitive verb - transitive
انتظار داشتن، آرزو داشتن، امیدوار بودن
- I hope she will come.
- امیدوارم بیاید.
- We were hoping for the rain to stop.
- امیدوار بودیم که باران قطع شود.
- I hope you'll get well soon.
- انشاالله که زود حالتان خوب بشود.
- I hope he'll let us in.
- امیدوارم به ما اجازه‌ی ورود بدهد.
- We hope for your quick recovery.
- بهبود سریع شما را آرزومندیم.
- She was more successful than had been hoped.
- از آنچه که انتظار می‌رفت، موفق‌تر بود.
- She was hoping against hope that nobody had seen her.
- او با دلواپسی امیدوار بود که کسی او را ندیده باشد.
- His wife has cancer and all he can do is hope for the best.
- زنش سرطان دارد و او کاری از دستش برنمی‌آید جز امید (به خدا).
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hope

  1. noun longing; dream
    Synonyms:
    achievement ambition anticipation aspiration assumption belief bright side buoyancy castles in air concern confidence daydream dependence desire endurance expectancy expectation faith fancy fool’s paradise fortune gain goal greedy glutton hopefulness light at end of tunnel optimism pipe dream promise promised land prospect reliance reverie reward rosiness sanguineness security stock thing with feathers Utopia wish
    Antonyms:
    despair disbelief discouragement hopelessness pessimism
  1. verb long for, dream about
    Synonyms:
    anticipate aspire assume await believe be sure of cherish contemplate count on deem likely depend on desire expect feel confident foresee hang in have faith hold keep fingers crossed knock on wood look at sunny side look forward to pray presume promise oneself rely suppose surmise suspect sweat sweat it sweat it out take heart think to trust watch for wish
    Antonyms:
    despair disbelieve fear

Collocations

Idioms

  • hope against hope

    سخت امیدوار بودن، (علیرغم نگرانی) امید داشتن

  • hope for the best

    نفوس بد نزدن، (علیرغم دشواری‌ها) امیدوار بودن

لغات هم‌خانواده hope

  • verb - transitive
    hope

ارجاع به لغت hope

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hope» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hope

لغات نزدیک hope

پیشنهاد بهبود معانی