دلسردی، فتور، یأس
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
When they rejected my proposal, my discouragement was deep.
وقتی که آنان پیشنهاد مرا رد کردند، دچار نومیدی عمیقی شدم.
This policy is an incentive rather than a discouragement to corruption.
این سیاست مشوق فساد است، نه بازدارندهی آن.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «discouragement» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/discouragement