آخرین به‌روزرسانی:

Cold Feet

معنی و نمونه‌جمله‌ها

idiom

ترسیدن، تردید کردن، دستپاچه شدن، دودل شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

I was going to try bungee jumping, but I got cold feet.

می‌خواستم بانجی جامپینگ را امتحان کنم اما یک دفعه ترسیدم.

The plan failed after sponsors got cold feet.

پس از آنکه اسپانسرها دودل شدند، نقشه‌ شکست خورد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cold feet

  1. noun loss of nerve preventing completion of an action
    Synonyms:
    fear anxiety doubt apprehension reservations second thoughts timidity backing out faint heart chicken heart weak knees yellow streak fear of carrying out an activity white feather

Idioms

have (or get) cold feet

(عامیانه) ترسیدن، دست‌خوش واهمه شدن

ارجاع به لغت cold feet

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cold feet» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cold-feet

لغات نزدیک cold feet

پیشنهاد بهبود معانی