فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Damper

ˈdæmpər ˈdæmpə

صفت عالی:

dampest

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun

خفه‌کن، نم‌زن، آلت میزان کردن جریان هوا، عایق

noun

خفه‌کن، تعدیل‌کننده، سرعت‌گیر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

damper tube

لامپ کاهنده

to put a damper on

دلگیر کردن، ناموفق کردن

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد damper

  1. noun hindrance
    Synonyms:
    restraint depressant hindrance wet blanket chill

لغات هم‌خانواده damper

ارجاع به لغت damper

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «damper» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/damper

لغات نزدیک damper

پیشنهاد بهبود معانی